دزآزما

آموزش بیوشیمی بالینی

اسفنگولیپیدها

27 می 10

مطلبی راجع به اسفنگولیپیدها از سیده آرزو افضل شهیدی …

اسفنگولیپیدها، مجموعه های لیپیدی هستند که ساختار هسته آنها به وسیله آمینو الکل بلند زنجیره اسفنگوزین1 تأمین می شود اسفنگوزین دارای 2 اتم کربن غیر مشابه است بیشترین غلظت اسفنگولیپیدها، در ماده سفید سیستم اعصاب مرکزی یافت شده است. اسفنگوزین از اسفنگانین (دی هیدرو اسفنگوزین)که خود از سرین و پالمیتوئیل ایجاد شده استف سنتز می شود. اسفنگوزین، پیش ساز سرامید است. (یک اسید چرب آمیدی مستق از اسفنگوزین) که ساختار مرکزی اسفنگولیپیدها را تامین می کند سرامید با عمل یک آنزیم سبکه آندوپلاسمی از دی هیدرواسفنگوزین و یک اسیل کوآی چرب بلند زنجیر، به وجود می آید سرامید یک جزء غشا سلولی نیست اما می توان گفت واسطه ای در سنتز و کاتابولیسم گلیکواسفنگولیپیدها و اسفنگومیلین محسوب می شود. اسفنگومیلین، ترکیب اصلی غشا سلول های بافت عصبی، یک فسفو لیپید است در فیزیولوژیک، خنثی می باشد. اسیدهای چرب معمولی که در اسفنگومیلین وجود دارند اغلب پالمیتیک اسید استئاریک اسید لینوسریک اسید ونورنیک اسید می باشند. . اسفنگومیلین در غشای میلین اغلب دارای لینگوسریک اسید و نرونیک اسید می باشد، در حالی که ماده خاکستری عموماً دارای استئاریک اسید است. ذخیره بیش از حد اسفنگومیلین در بیماری نیمن پیک ، زخ می دهد. کلاس های اساسی گیلکواسفنگولیپیدها عبارتند از: سربروزیدها، سولفاتیدها، گلوبوزیدها، و گانگلیوزیدها. سربروزیدها،سرامیدهای تک قندی هستند و معمولی ترین آنها، گالاکتوسربروزید و گلوکوسربروزیدها می باشند. بیشترین گالاکتوسربروزید در اشخاص سالم در مغز یافت شده است. در بیماری کراب مقادیری بالای گالاکتوسربروزید در ماده سفید رنگ ذخیره می شود و در بیماری کلودیستورفی گلوبوئید کمبود در گالاکتوسربروزید از ,با متصل می گردد. این سم،ترشح یون های کلرید را به لومن روده تحریک کرده و باعث اسهال ناشی از وبا می شودگانگلیوزیدها به سم های دیگری نیز، نظیر سیاه سرفه و ویروس های خاصی مثل آنفلونزا ممکن است متصل شوند. آنها ممکن است با تامین جایگاه های خاص تشخیصی در سطح سلول نقش اطلاعاتی در واکنش های بین سلولی بازی کنند چندین اختلال ذخیره چربی که تجمع گلیکواسفنگولیپیدهای محتوی سیالیک اسید را شامل می شود، وجود دارد. دو گانگلیوزید مهم که معمولاً درگیر این اختلالات هستند، (گانگلیوزیدوز ) و (بیماری تی- ساکس) می باشند. گانگلیوزیدوز ، یک بیماری اتوزومال مغلوب بوده و باعث آسیب عملکرد سایکوموتور، نارسایی مغزی، طحال و کبد و مرگ در نخستین سال های زندگی می شودگلیکواسفنگولیپیده، از طریق اندوسیتوز وارد سلول می شوند. تمام آنزیم هایی که برای فرآیند تجزیه ضرورت دارند در لیزوزوموجود دارند، لیزوزوم ها به وزیکول های اندوسیتوز شده جوش می خورند. آنزیم های لیزوزومی از طریق هیدرولیتیک و به شکل بازگشت ناپذیر سبب شکسه شدن پیوندهای خاص در گلیکواسفنگولیپیدها می شوند اسفنگولیپیدها در لیزوزوم های سلول های فاگوسیت کننده به ویژه سلول های کبدی یا ماکروفاژهای سیستم رتیکولواندوتلیال که به طور اولیه در کبد، طحال و مغز استخوان جا گرفته اند، تجزیه می شوند اصلی ترین سربروزیدها در مغز، گانگلیوزیدها می باشند و به ویژه در طول دوره کودکی، تخریب و بازسازی گانگلیوزیدها گسترده ا ست قسمت های مهم مسیرهای کاتابولیک در زیر خلاصه می شوند: 1) تمامی واکنش ها در لیزوزوم رخ می دهند. 2) آنزیم ها،هیدرولازند. 3) PH مطلوب این آنزیم ها در محدوده اسیدی است (5/5-5/3PH)4) بیشتر این آنزیم ها نسبتاً پایدارند و به صورت ایزوآنزیم می باشند 6) واسطه های نزدیک مسیر در یک مولکول قند، یک گروه سولفات با یک واحد اسید چرب، با هم تفاوت داشته و با جابجایی یک جزء مثل قند یا سولفات طی واکنش های برگشت پذیر شکل می گیرند. کاتابولیسم اسفنگولیپیدها به طور طبیعی آهسته پیش می رود و تمامی گلیکواسفنگولیپیدها و اسفنگومیلین،به اجزاء تشکیل دهنده خود تجزیه می شوند. در هر حال، وقتی فعالیت یکی از آنزیم های مسیر به طور قابل توجهی به علت اختلالات ژنتیکی کاهش یابد،سوبسترای آنزیم مورد نظر تجمع یافته و در لیزوزوم های بافت یعنی جایگاه مسیر کاتابولیسم اسفنگولیپیدها رسوب می کند. این اختلالات به اسفنگولیپیدوز معروفند. تظاهرات معمول بیماری های ذخیره لیپید عبارتند از: 1) معمولاً فقط تجمع اسفنگولیپیدها در ارگان های درگیر پیش می آید 2) قسمت سرامیدی به وسیله لیپید های ذخیره مختلف تقسیم شده است 3) طعت سنتز لیپیدهای ذخیره شده، طبیعی است 4) یک آنزیم کاتابولیک وجود ندارد و 5) نقص آنزیمی در تمام بافت ها اتفاق می افتد. تشخیص یک اسفنگولیپیدوز می تواند با بیوپسی بافت درگیر، که معمولاً مغز استخوان، کبد یا مغز است، و با توجه به زمینه های مرفولوژیک بر پایه تظاهرات ویژه ذخیره لیپید در بین لیزوزوم ها انجام می گیرد. سنجش فعالیت آنزیم تشخیص را تایید خواهد کرد. قسمت اعظم اسفنگولیپدها اتوزوم مغلوب بوده و بیماری فقط در حالت هموزیگوت با وجود نقص در هر دو آلل ایجاد می شود. سنجش آنزیمی می تواند به شناسایی ناقیلن یا هتروزیگوت ها کمک کند. در بیماری نیمن – پیک، آنزیم اسفنگومیلیناز دچار نقص است. بیماری تی – ساکس، شایع ترین شکل گانگلیوزیدز ، را می توان با استفاده از سوبسترای صناعی تشخیص داد. سلول های گانگلیون قشر مغزی در این اختلال کشنده، بلعیده شده و اغلب لیزوزوم ها دچار تراکم لیپید اسیدی گانگلیوزید می شوند.

اسفنگومیلین

7 می 10

محقق : رحیم پور

ساختار شیمیایی

ساختار اسفنگومیلین شامل یک واحد سرامید و فسفریل کولین است که به جایگاه 1 متصل شده است.از آنجائیکه فسفوریل کولین وسرامید بارهای مثبت و منفی دارند لذا درHPفیزیو لوژیک، مولکول اسفنگومیلین خنثی میباشد. اسید های چرب معمولی که در اسفنگومیلین وجود دارند اغلب پالمتیک اسید(C16)استئاریک اسید(C18)

لینگو سریک اسید(C24).ونرونیک اسید(C24) میباشد. اسفنگومیلین دد غشای میلین اغلب دارای لیگنوسریک اسید ونرونیک اسید می باشد.در حالی که ماده خاکستری مغزعموما دارای استئاریک اسید است.

روشهای طبقه بندی:

اسفنگومیلین در گروه لیپیدها وجزو اسفنگولیپیدها  طبقه بندی می شود که در این گروه علاوه بر اسفنگومیلین٬اسفنگوزین٬ گلیکو اسفنگو لیپیدها٬ گلوبوزیدها٬ گانگلیوزیدهاو.سر برزویدها قرار می گیرد..

نقش بیو شیمیایی:

اسفنگومیلین یک بخش اصلی در غشای سلول های جانوری است و می تواند بیش از 50%چربی ها را در بافت های خاص تشکیل دهد. برای مثال این ماده 10%چربی های مغز را تشکیل می دهد.و چربی عمده  در اریتروسیتها در اغلب نشخوارکنندگان است. اسفنگومیلین در غشای پلاسما غلظت بیشتری دارد

اسفنگومیلین در جایگاه 2 یک اتصال آمیدی و در جایگاه 3 یک اتصال هیدروکسیل دارند. که می تواند در اتصالات هیدروژن شرکت کند در حالیکه اتصالات دو گانه نیز در واکنش های بین مولکولی در غشا قابل رویت است.مشخص شده است اسفنگومیلین وکلسترول وابستگی زیادی به هم دارند.ومعمولا با یکدیگر در غشا  قرار می گیرند.علاوه بر آن مدارکی جمع آوری شده است که پیشنهاد می کند متابو لیسم کلسترول و اسفنگومیلین با یکدیگر هماهنگ است، وبه ویژه اینکه اسفنگومیلین توزیع کلسترول را در سلول ها کنترل می کند. در حیوانات اسفنگومیلین منبع اصلی سرامید است.

نحوه دفع متابولیت:

اسفنگو میلیناز باعث تجزیه اسفنگومیلین می شود که کاهش فعالیت آن باعث بروز بیماری نیمن پیک می شود که ناشی از انباشتگی اسفنگومیلین در سلول ها و بافت هاست. این آنزیم باعث می شود اسفنگومیلین به سرامید  وفسفوریل کولین تجزیه گردد.و در صورت فقدان آن اسفنگومیلین حتی بیش از 50 برابر  حالت طبیعی دربافت جمع می شود.مخصوصا دربافت مغز و کبد وطحال این بیماران تجمع زیاد است.سرامیدی که از تجزیه اسفنگومیلین حاصل می شود در هموستاز کلسترول نقش دارد.

منابع:

کتاب بیو شیمی دولین

سایت:دانشگاه علوم پزشکی مازندران(گزارش دو مورد بیماری نیمن پیک در ایران)

سایت:

Sphingo  myelin and related lipids

wikipedia→sphingolipide→sphingomyelin

biochemical studies in nimann-pick disease.

سنتز کلسترول

16 مارس 10

محقق : نسرین فلاحی-علوم آزمایشگاهی

کلسترول ترکیب بسیار هیدروفوبیک است که یک گروه هیدروکسیل روی کربن شماره ی سه حلقه ی A دارد که اتصال یک اسید چرب روی ان امکانپذیر است تااستر کلستریل تولید شود . کلسترول تقریبا توسط تمام بافت های انسانی سنتز می شود. البته کبد، روده، کرتکس ادرنال و بافتهای تولید مثلی نقش عمده را بر عهده دارند .

مسیر سنتز کلسترول از طریق هیدرولیز پیوند تیو استری پر انرژی  استیل کوا و پیوند فسفات انتها یی ادنوزین تری فسفات  پیش می رود.کلسترول در سیتوپلاسم سنتز می شود. مرحله محدودکننده سرعت در سنتز کلسترول عبارت است ازهیدروکسی متیل کوآردوکتازسیتوپلاسمی که سبب تولید اسید موالونیک از هیدروکسی متیل گلوتاریل کوآ می شود. این آنزیم از طریق مکانیسم های متعدد تنظیم می شود: 1- بیان ژن هیدروکسی متیل کوا ردوکتاز هنگامی که میزان کلسترول کم است فعال می شودکه منجر به افزایش سنتز کلسترول می شود . 2- فعالیت  هیدروکسی متیل کواردوکتاز از طریق عمل پروتیین کینازی که توسط گلوکاگون فعال می شودکه سبب غیر فعال شدن هیدروکسی متیل کوا ردوکتاز می شود .پروتیین فسفاتازی که توسط انسولین فعال می شودکه سبب فعال شدن هیدروکسی متیل کواردوکتاز می شود تحت کنترل است 3- دارو هایی مانند لواستاتین و مواستاتین مهار کننده ی رقابتی هیدروکسی متیل کواردوکتاز هستند این داروها برای کاهش کلسترل پلاسما در بیماران مبتلا به هیپر کلسترولمی مورد استفاده قرار می گیرد. تجزیه ساختمان حلقوی کلسترول در انسان امکان پذیر نیست.اتصال کمپلکس گیرنده هورمون استروییدی به    HRE   به ناحیه افزایش دهنده سبب فعال شدن ژن پیش بر که منجر به نسخه برداری می شود می گردد . دفع کلسترول از بدن یا از طریق تبدیل به نمک های صفراوی یا از طریق ترشح به درون صفرا امکان پذیر است.باکتری های روده ای می توانند کلسترول را است.باکتری های روده ای می توانند کلسترول را یا از طریق تبدیل به نمک های صفراوی یا از طریق ترشح به درون صفرا امکان پذیر است.باکتری های روده ای می توانند کلسترول را به کوپرستانول و کول استانول احیا کنند که همراه با کلسترول حجم استر های مدفوعی خنثی را تشکیل می دهند. نمک های صفراوی و فسفاتیدیل کولین از نظر کمی مهم ترین اجزای عالی تشکیل دهنده صفرا هستند.نمک های صفراوی عبارتند از اسیدهای صفراوی کونژوگه که توسط کبد تولید می شوند.اسید های صفراوی اولیه یعنی اسید کولیک و اسید کنودئوکسی کولیک آمفی آتیک هستند و می توانند به عنوان مواد امولسیفیه کننده عمل کنند. مرحله محدود کننده در سنتز اسید صفراوی توسط کلسترول-7-آلفا –هیدروکسیلاز کاتالیزه می شود.این آنزیم توسط کلسترول فعال می شود وتوسط اسید های صفراوی مهار می گردد.بیش از اینکه اسید های صفراوی ازکبد خارج شوند،با یک مولکول گلیسین یا تائورین،کنژوگه می شود. و نمک های صفراوی اولیه را تولید می کنند.نمک ئهای صفراوی عبارت اند از :اسیدگلیکو کولیک و اسیدتائاروکولیک،اسید گلیکو کنوداکسی کولیک و اسید تائوروکنودئوکسی کولیک.

نمک های صفراو ی در مقایسه با اسیدهای صفراوی آمفیاتیک تر هستند و به همین دلیل امولسیفایر موثرتری می باشند.باکتری های روده می توانند گلیسین و تائورین را بردارند. و می توانند یک گروه هیدروکسی از هسته ی استروییدی بردارند تا اسید های صفراوی ثانویه،یعنی اسیددئوکسی کولیک و اسید لیتوکولیک تولید شود.صفرا به درون روده ترشح می شود.و بیش از 95% نمک ها و اسیدهای صفراوی به شکل کارامد باز جذب می شود.این ترکیبات با انتقال فعال  از سلول های مخاطی روده به خون پورتال منتقل م یشوند و در خون پورتال توسط آلبومین به کبد حمل می شوند.(گردش انتروهپاتیک).در کبد اسیدهای صفراوی اولیه و ثانویه دوباره به نمک های صفراوی تبدیل می شوند. و به درون صفرا ترشح می شوند.در صورتی که کلسترول بیشتر از میزانی که بتواند توسط نمک های صفراوی و فسفاتیدیل کولین موجود به حالت محلول درآید،بیماری سنگ کلسترولی صفرا ممکن است بروز کند.لیپوپروتئین های پلاسما شامل:کیلومیکرون ها ،لیپوپروتئین های با چگالی بسیار کم،لیپوپروتئین های با چگالی کم،و لیپوپروتئین های با چگالی زیاد هستند.عملکرد این ترکیبات محلول نگه داشتن لیپیدها که شامل عمدتا تری اسیل گلیسرول ها و استرهای کلسترول هستند ،هنگام حمل و نقل میان بافت ها است.لیپوپروئین ها از هسته ی لیپیدی خنثی تشکیل شده اند که توسط پوسته ی آپو لیپوپروتئین ،فسفولیپید و کلسترول غیر استریفیه ی آمفیاتیک احاطه شده است.کیلومیکرون ها توسط سلول های مخاطی روده از لیپیدهای موجود در رژیم غذایی یعنی به طور عمده تری اسیل گلیسرول به اضافه لیپیدهای دیگری که در سلول های مخاطی روده ساخته شده اند ،سر هم می شوند و ذره ی کیلومیکرون در حالت تکامل از یک مولکول آپولیپوپروتئین B-84 برخوردار است .این ذرات از سلول های روده به سیستم لنفاتیک رها می شوند و از آن جا به خون می ریزند و در آنجا آپولیپوپروتئین Cو آپولیپوپروتئین E از HDL   دریافت می دارد ،و بدین ترتیب کیلومیکرون دارای عملکرد می شود .آپولیپوپروتئین C سبب فعال شدن لیپوپروتئین لیپاز می شود که این آنزیم خود سبب تجزیه ی تری اسیل گلیسرول ،کیلومیکرون به اسید های چرب و گلیسرول می گردد.اسیدهای چرب که رها می شوند یا ذخیره می شوند یا برای تولید انرژی مورد استفاده قرار می گیرند.گلیسرول توسط کبد متابولیزه می شود .بیماران مبتلا به کمبود لیپوپروتئین لیپاز یا آپولیپوپروتئین   c دچار انباشتگی قابل توجه کیلومیکرونها در پلاسما هستند (هیپرلیپوپروتئینمی نوع دو یاکمبود ارثی لیپوپروتئین لیپاز یا هیپر تری اسیل گلیسرولمی) پس از اینکه بیشتر تری اسیل گلیسرول برداشته شد ،آپولیپوپروتئین c به   HDL بازگردانده می شود و باقی مانده کیلومیکرون که بیشتر کلسترول موجود در رژیم غذایی را حمل می کند به گیرنده ای که آپولیپوپروتئین E را   مورد شناسایی قرار می دهد در کبد اتصال می یابد .ذره تحت آندستیوز قرار می گیرد و محتویات آن توسط آنزیم های لیزوزومی تجزیه می شوند.    VLDL های در حال تکامل درکبد تولید می شود و عمدتا از تری اسیل گلیسرول تشکیل شده اند .این ترکیبات حاوی یک مولکول آپولیپوپروتئین 100 -Bهستند .مانند کیلومیکرون های در حال تکامل، VLDL  نیز آپولیپوپروتئین C و آپولیپوپروتئین E   را از HDL پلاسما می گیرند. عملکرد   VLDL  ها عبارت است از حمل و نقل تری اسیل گلیسرول از کبد به بافت های محیطی که در آنها لیپوپروتئین لیپاز به تجویز لیپید می پردازد.با برداشته شدن تری اسیل گلیسرول از  VLDL  این ذره به دریافت استرهای کلسترول از HDL  می پردازد .این فرآیند توسط پروتئین ناقل استر کلسترول انجام می شود و در نهایت VLDLدر پلاسما به  LDL تبدیل می شود.که ذره ای بسیار کوچکتر و چگال تر است .آپولیپوپروتئین C آپولیپوپروتئین  E  به  HDL   بازگردانده می شود.اما     LDLآپولیپوپروتئین  B-100 را  نگه می دارد .   این آپو لیپو پروتیین ها توسط گیرنده های سطحی بافتهای محیطی و کبد مورد شناسایی قرار می گیرد. LDL ها تحت اندوستیوز با واسطه گیرنده قرار می گیرند، و محتویات آن توسط لیزوزوم ها تجزیه می شود. کمبود گیرنده LDL که دارای عملکرد باشد سبب هیپر لیپیدمی نوع دو  ( هیپر لیپیدمی ارثی ) می شود . کلسترول اندوسیتوز شده سبب مهار شدن  HMG    کوا ردوکتاز می شود .

LDL  که دارای عملکرد باشد سبب هیپر لیپیدمی نوع دو (هیپر لیپیدمی ارثی) می شود. کلسترول اندوسیتوز شده سبب مهار شدن  HMG    کوا ردوکتاز می شود.

چربی های غیرصابونی شونده

16 مارس 10

محقق : فاطمه سادات کرماجانی-علوم آزمایشگاهی

لیپیدهایی که مورد بحث قرار گرفته اند قابل صابونی شدن نبوده یعنی با قلیاها و در اثر حرارت ایجاد صابون نمی‌کنند. در سلولها مقدار کمتری از این نوع چربیها موجود است که غیر قابل صابونی شدن هستند. دو گروه اصلی از این لیپیدها یکی استروئیدها و دیگری ترپنها هستند.

استروئیدها: ساختار استروئیدها از سه حلقه شش ضلعی فنانترن و یک حلقه پنج ضلعی هستند. از میان مهم‌ترین استروئیدهایی که در طبیعت دیده می‌شوند، اسیدهای صفراوی ، هورمونهای جنسی ، هورومونهای قسمت قشری غدد فوق کلیوی و ویتامین D و کلسترول را می‌توان نام برد. استروئیدها به مقدار بسیار کم در سلولها موجودند و فقط یک نوع آنها که بطور کلی استرول نامیده می‌شود، بسیار فراوان است. کلسترول فراوان‌ترین نوع استرولها در بافتهای حیوانی است.

کلسترول در گیاهان دیده نمی‌شود. استرول موجود در گیاهان به نام فیتوسترولها مشهورند. قارچها و مخمرها حاوی استرولهایی به نام میکو استرول هستند. در این دسته ارگوسترول را می‌توان نام برد که به ویتامین D تبدیل می‌شود. کلسترول یک آمفی پاتیک بوده در نتیجه از اجزای ساختمانی مهم غشاهاست، یعنی سیالیت غشا سلول جانوران را تعدیل می کن بطور طبيعي در بدن يك فرد بالغ، به ازاء هر كيلوگرم وزن بدن ۲ گرم كلسترول وجود دارد .

مشتقات مهم کلسترول: نمک های صفراوی،هورمون های استروئیدی، ویتامینD

ترپنها: از نقطه نظر شیمیایی ، روغنهای اسانسی ، عمدتا متشکل از لیپیدهای ساده ‌ای هستند که ترپن نامیده می‌شوند. ترپن ها، مولکولهای آلی نسبتا کوچکی هستند که تنوع ساختاری گسترده‌ای دارند. تاکنون هزاران ترپن مختلف شناخته شده است. بعضی از آنها هیدروکربن هستند و برخی دیگر در ساختارشان اکسیژن هم دارند. تعدادی از آنها مولکولهای راست‌زنجیرند و برخی ترکیبات هم دارای یک یا چند حلقه می‌باشند.

بسیاری از ترپنهای بزرگ مولکول ، فعالیت بیولوژیکی مهمی ‌دارند. به عنوان مثال ، لانوسترول (یک تری‌ترپن) پیش ترکیب بیوسنتز هورمونهای استروئیدی است و β- کارتن یک تتراترپن منبع تغذیه‌ای ویتامینA می‌باشد.

ترپن ها به مقدار جزیی در سلولها وجود دارند. ترپن ممکن است دارای ساختمان خطی یا حلقوی باشد. ویتامین A ، کاروتنها ، بیشتر اسانسها و ویتامین E و ویتامین K از ترپنها مشتق می‌شوند.

نام شیمیایی ویتامین A رتینول است.رتینول به صورت استرهای رتینیل همچون رتینیل استات و رتینیل پالمیتات نیز وجود دارد.مکان ذخیره عمده  ویتامین A در بدن کبد است که بیشتر به صورت استرهای رتینیل است. ویتامین E ترکیبی است محلول در چربی که در سال 1936 از جوانه ‌ی گندم جدا شد و آلفا توکوفرول نامیده شد. این نام مشتق از کلمه‌ی یونانیTOKOS به معنی “تولد کودک” و PHEREIM یعنی به “دنیا آوردن” و OL برای نشان دادن عامل الکلی موجود در ساختمان این ویتامین است. در سال‌های بعد دو توکوفرول دیگر، به ‌نام‌ های بتا وگاما توکوفرول از روغن‌های گیاهی جدا شدند که فعالیت بیولوژیکی کمتری نسبت به آلفا توکوفرول داشتند و مشخص شد که آلفا توکوفرول مؤثرترین فرم ویتامین E در پیشگیری از علایم کمبود ویتامین E است.

ایکوزانوئیک اسید:ایکوزانوئیدها هورمون های پاراکرینی هستند که به جای ورود به داخل گردش خون برای اثر برروی سلول های موجود در بافت ها یا اعضاء دیگر، تنها بر روی سلول های موجود در نزدیکی محل سنتز خود اثر می کنند. این عوامل در تولید مثل،التهاب، تب ودرد همراه با آسیب یا بیماری، تشکیل لخته خون وتنظیم فشار خون، ترشح اسید معده وبسیاری از فرایندهای مختلف دیگر نقش دارند که در حالات سلامتی وبیماری انسان مهم هستند.

تمامی ایکوزانوئیدها مشتقاتی از یک اسید چرب 20 کربنه با چند پیوند دوگانه،به نام اسید آراشیدونیک می باشند که نام عمومی خود را از آن (کلمه یونانی eikosi به معنی “بیست”) گرفته اند. سه کلاس ایکوزانوئیدها ، شامل پروستاگلاندین ها،ترومبوکسان ها ولکوترین ها،وجود دارد.

پروستاگلاندین ها(PG) حاوی یک حلقه پنج کربنه درزنجیر اسید آراشیدونیک می باشند. نام این ترکیبات از غده پروستات گرفته شده است پروستاگلاندین ها برروی دامنه وسیعی از فعالیت های سلولی و بافتی تاثیر دارند. بعضی از پروستاگلاندین ها انقباض عضله صاف رحم را در هنگام قاعدگی وزایمان تحریک می نمایند. سایر پروستاگلاندین ها برروی جریان خون بعضی اعضاء اختصاصی، چرخه خواب – بیداری وپاسخ دهی بضی از بافت ها به هورمون هایی نظیر اپی نفرین وگلوکاگون، اثر دارند. پروستاگلاندین های موجود در گروه سوم، دمای بدن را افزایش داده (ایجاد تب نموده ) ودر تولید التهاب ودرد نقش دارند.

ترومبوکسان ها دارای یک حلقه 6 اتمی بایک اتر می باشند. این ترکیبات توسط پلاکت ها (ترومبوسیت ها) تولید می شوند ودر تشکیل لخته خون وکاهش جریان خون در محل لخته نقش دارند

لوکوترین ها که ابتدا در لوکوسیت ها یافت شدند،حاوی سه پیوند دوگانه کونژوگه می باشند.این ترکیبات، پیام های بیولوژیکی قوی هستند.برای مثال،لکوترین D4 که از لکوترین A4 تولید می گردد، انقباض عضلات موجود در دیواره مسیرهای هوایی منتهی به ریه ها را تحریک می نماید. تولید بیش از حد لکوترین ها منجر به حملات آسمی شده ومهار سنتز لکوترین ها یکی از اهداف داروهای ضد آسم،نظیرپردنیزون،می باشد.انقباض قوی عضلات صاف ریه که در طی شوک آنافیلاکتیک رخ می دهد، قسمتی از واکنش آلرژیک در افراد دارای حساسیت بیش از حد به نیش زنبور،پنی سیلین وعوامل مختلف دیگر است که در مواردی منجر به مرگ می گردد.

برای استخراج  وجداسازی لیپیدها ازروش های کروماتوگرافی گازی استفاده می شود .

سنتز اسیدهای چرب

16 مارس 10

محقق : فرزانه فریدونی-علوم آزمایشگاهی

اهمیت بيولوژيك

نقش (غير كالري) چربي ها نيز شناخته شده است.تري آسيل گليسرول ها به عنوان انرژي ذخيره شده و عايق عمل مي نمايند:در بيشتر سلول هاي يوكاريوتي ،تري آسيل گليسرول ها يك فاز مجزا ميكروسكوپي ،به صورت قطرات چربي در سيتوزول آبي ،ايجاد نموده و به عنوان ذخاير مواد سوختي متابوليك عمل مي نمايند.در مهره داران سلول هاي اختصاصي ،به نام سلول هاي چربي،مقادير زيادي از تري آسيل گليسرول ها را به صورت قطرات چربي ذخيره مي نمايند كه تقريبا به طور كامل سلول را پر مي كنند.تري آسيل گليسرول ها همچنين به صورت رو غن در داخل دانه هاي بسياري از گياهان ذخيره شده و انرژي و پيش سازهاي بيو سنتتيك مورد نياز در هنگام جوانه زدن دانه را فراهم مي آورند.سلول هاي چربي و دانه هاي جوانه زن حاوي آنزيم هاي ليپاز هستندكه با هيدروليز تري آسيل گليسرول هاي ذخيره شده ،اسيدهاي چرب را آزاد نموده تا به مناطق نيازمندبه آنها به عنوان سوخت،انتقال داده شوند.در بعضي از حيوانات ،تري آسيل گليسرول هاي ذخيره شده در زير پوست،نه تنها به عنوان ذخاير انرژي بلكه همچنين به عنوان عايق در برابر درجه حرارت هاي پايين عمل مي نمايند.خوكهاي آبي ،شير ماهي،پنگوئن ها داراي لايه هاي متعددي از تري آسيل گليسرول ها مي باشند..

اهمیت بيو شيميايي

اسیدهای چرب در گردش به وسیله ی سلول ها برداشته شده و به طور اولیه برای تولید انرژی در میتوکندری در یک فرآیندی که با تولید انرژی ازدیگر منابع کامل میشود مصرف میشود.اسیدهای چرب در میتوکندری با تولید NADH و FADH2 به استیل کوآ میشکنند.سپس این 3 محصول در ماتریکس میتوکندری برای تولید انرژی از طریق چرخه ی تری کربوکسیلیک اسید وفسفوریلازیسیون اکسیداتیو استفاده می شوند.استفاده از اسیدهای چرب برای تولید انرژی به طور قابل توجهی از بافتی به بافت دیگر متفاوت بوده و به طور قابل توجهی به حالت متابولیکی مثل سیری و ناشتا بستگی دارد.

محل انجام فرآيند:قبلاتصور می شدکه سنتزاسیدهای چرب(لیپوزنز) صرفا به صورت معکوس واکنش های اکسیداسیون در داخل میتوکندری هاست،امروزمشخص شده که یک سیستم بسیار فعال خارج میتوکندری برای سنتز کامل پالمیتات از استیل کوآنزیمA درسیتوزول لازم است.سیستم دیگری برای طویل کردن زنجیره ی اسیدهای چرب نیز در شبکه ی آندوپلاسمیک کبد وجود دارد.

کوفاکتور ها:

NADPH,ATP,Mn2+,HCO3 وبیوتین.

سوبسترا:

سوبسترای اصلی این سیستم استیل کوآومحصول نهایی آن پالمیتات آزاد است.

آنزيمهاي تنظيمي

Acetyl transacylase, Malonyl transacylase

– ketoacyl synthase, B- ketoacyl reductase

– Hydroxyacyl dehydratase, Enoyl redutase

Acyle transacylase, Palmitoyl thioestrease

تولید انرژي

در هنگام تشكيل مالونيل كوآنزيم A از استيل كوآنزيم A يك ATP مصرف مي شود و انرژي لازم براي سنتز اسيد چرب به طور غير مستقيم از اين طريق فراهم مي شود. توليد NADPH  لازم جهت سنتز اسيدهاي چرب از طريق آنزيم ماليك توليد مي شود. منبع ديگر براي توليد NADPH ، مسير پنتوزفسفات است.

هورمونهايي كه در تنظيم متابوليسم ليپيدها نقش دارند: انسولين، گلوكاگون، اپي نفرين – نورواپي نفرين هستند.

بيماريهاي متابوليك و علایم بالینی

افرادي كه در معرض كمبود G6PD باشند اگر در معرض تركيبات موجود در باقلا و يا بعضي دارودها مثل آسپيرين ، سولفوناميد و داروهاي ضد مالاريا (Primaquine) قرار بگيرند كم خوني همولتيك خاصي را نشان مي دهند كخه در اين افرا  آسيب وارد به علت وجود آب اكسيژنه افزايش مي يابد- يك گونه ي ژنتيكي ترانس كتولاز در ارتباط با سندرم ورنيك- كورساكف است كه اين سندرم غالباً در الكلي ها مشاهده مي شود، محدوديت فعاليت ترانس كتولاز منجر به عوارضعصبي – رواني مي شود. 10 دسته از بيماريهاي ذخيره اي چربي شناخته شده است كه در آنها تجزيه اسنگوملين به خوبي انجام نمي شود كه اين خود باعث تورم و عملكرد اشتباه بافتها مي شود كه اين حالت منجر به مرگ زودرس نوزادان مي شود.و شايع ترين عارضه در همه ي اين بيماريها عقب ماندگي ذهني است كه اين خود بر اهميت تجزيه و سنتز مجدد اسفنگوليپيدها تأكيد مي كند. شبكيه، كيد، طحال نيز ممكن است تحت تأثير قرار بگيرند اين بيماريها ارثي بوده و ناشي از نقصانهاي ژنتيكي مي باشند كه منجر به كاهش فعاليت آنزيمهاي هيدروليز كننده مي شوند. در فرآيند تشكيل مالونيل كوآنزيم A لز الستيل كوآنزيم A به پيوستن احتياج است كه در صورت كاهش اين روند دچار اختلال مي شود.

علايم سندرم ورنيك- كورساكف شامل فلج شدن، حركات غير طبيعي چشم و ضعف قواي دماغي مي باشند كه شروع اين علايم در اثر كمبود ويتامين B1 تسريع مي گردد. كه البته اين كاهش ويتامين B1 را مي توانيم از طريق رژيم غذايي جبران كرد.

تغییردر فعالیت مسیر لیپوژنز در بین افراد مختلف برماهیت وشدت چاقی تاثیر می گذاردویکی از ضایعات در دیابت قندی وابسته به انسولین ،مهار روند لیپوژنز است.